تبلیغات سنتی

طبق یک استاندارد، تبلیغات سنتی بیشتر به محتوای یک پیام اشاره دارد تا قالب بندی آن.

طبق این ساختار، یک آگهی سنتی آگهی است که تلاش واضحی برای جلب یک کاربر جهت خرید یک محصول انجام می دهد.

و هدف دیگری ندارد. تبلیغات دیجیتال زمانی “سنتی” محسوب می شود، که برای مثال، از ابزار جایگاه یابی مشابهی برای مخاطبانش استفاده کند.

به عبارت دیگر، تبلیغات سنتی به یک رسانه ، مانند رادیو، بیلبورد یا تبلیغات تلویزیونی اطلاق می شود.

به دلیل اهداف این مقاله، به تعریف اول تکیه می کنیم. زیرا دارای بُرد وسیع تری است.

با این حال، این تعریف کمی مبهم است؛ برای مثال، درخواست یک صفحه ی هدف برای اطلاعات شخصی در عوضِ دانلود یک مقاله ی سفید، را می توان به عنوان تبلیغات سنتی یا یک فرم بازاریابی دیجیتال مدرن بر اساس طراحی، قصد و موقعیت آن تفسیر کرد.

مرگ تبلیغات سنتی

تبلیغات سنتی ممکن است مرده باشد. در اواخر دهه ۱۹۹۰، بازاریابان در مورد “مرگ” تبلیغات سنتی صحبت می کردند.

زمانی که مشخص شد که اینترنت ماندگار است. و انقلاب دیجیتال به ما رسیده است.

اما علیرغم ادعاهای متفاوتی که می گفتند تبلیغات سنتی برای همیشه از بین می رود.

این تبلیغات هنوز هم به عنوان یک رسانه بازاریابی ماندگار به نظر می رسد.

حتی طرفدارانی دارد که استدلال می کنند تبلیغات سنتی هرگز از بین نمی رود.

من ادعا نمی کنم که این بحث را یک بار و برای همیشه در این مقاله حل کنم (زیرا هیچ کس نمی تواند آینده را به درستی پیش بینی کند).

در عوض، می خواهم برخی از ملاحظات مهم برای وضعیت و آینده تبلیغات سنتی، از جمله آنچه که “مرگ” در واقع ممکن است به دنبال داشته باشد، و دلایلی برای احتمال مرگ واقعی تبلیغات سنتی را مورد بررسی قرار دهم.

سپس، به مطلوب ترین نتیجه ی ممکن دست یابم.

صرف نظراز این که آیا این یک پاسخ قطعی است یا خیر.

تبلیغات سنتی چگونه می تواند بمیرد؟

تقریبا تعریف مرگ به صورت مطلق یا از نظر دستیابی به آستانه عددی، غیرممکن است.

به عنوان مثال، اکثریت افراد اتفاق نظر دارند که نوارهای VHS در عصر مدرن فرمت “مرده” ای هستند؛

با این حال هنوز هم افراد زیادی وجود دارند که نوارهای VHS را به طور مرتب تماشا می کنند؛ و هیچ نقطه مشخصی وجود ندارد.

که در آن استفاده از VHS  “مرده” باشد. در چه نقطه ای DVD پلیرها افزون بر VHS پلیرها بودند؟

اگر چنین است، بر اساس آمار هزینه بازاریابی سنتی ممکن است در حال حاضر مرده باشد.

چون نشانگر مشخصی برای مرگ وجود ندارد. معمولا “مرگ“ تبلیغات سنتی به این صورت تعریف می شود که کمتر از نیمی از تمام شرکت ها یک فرم تبلیغاتی سنتی را دنبال کنند.

و بیش از نیمی از تمام شرکت ها یک استراتژی بازاریابی دیجیتال را دنبال کنند؛ این تعریف هزینه کل را در نظر نمی گیرد.

به جای آن بر این تمرکز دارد که کدام شرکت ها چه استراتژی را دنبال می کنند.

چرا “حال”  یک زمان محوری است؟

ده ها عامل وجود دارد برای اینکه چرا تبلیغات سنتی به تدریج در طول دهه گذشته محبوبیت پیدا کرده است.

نسل هزاره به طور فزاینده ای به اشکال سنتی تبلیغات (و همچنین مارک های شرکت ها) اعتماد نمی کنند.

بازاریابی دیجیتال بیشتر قابل دسترس و مقرون به صرفه تر شده است.

مردم جایگزین دیجیتال بهتری مانند رسانه های اجتماعی، خدمات استریمینگ ویدئوئی و حتی کار از راه دور، برای فرم های سنتی تعامل و سرگرمی پیدا می کنند.

اما چه چیزی حال حاضر را، نقطه عطفی در مقایسه با سالهای قبل از این می سازد؟

یک دلیل آن اینست که گزینه های خرید مصرف کننده به روش های جدید و منحصر به فرد (با گزینه های منحصر به فرد تبلیغات)، از قبیل “پین های خریدنی” در پینترست و دیگر ترکیبات اجتماعی/تجارت الکترونیک، تکامل می یابند.

اعتماد به نام تجاری اکنون در سطح پایینی قرار دارد.

نسل هزاره پیر تر می شوند و بازاریابی دیجیتال فقط عملی تر می شود.

اما همه اینها بر اساس مقیاس کشویی رشد کرده اند؛ هیچ “نقطه واژگونی” وجود ندارد که بیانگر مرگ تبلیغات سنتی باشد.

تحولات و ملاحظات کلیدی

بیایید به برخی از ملاحظات کلیدی محیطی نظری بیندازیم که می تواند این بحث را در هر دو جهت شکل دهد.

سود آژانس های تبلیغاتی کاهش می یابد. اعداد دروغ نمی گویند.

حتی اگر هزینه های تبلیغات سنتی همچنان بالا باشد، برای کسانی که خدمات را ارائه می دهند، سود کمتری دارد.

هزینه های بازاریابی دیجیتال همواره افزایش می یابد. باز هم داده ها واقعی هستند.

سالانه هزینه بازاریابی دیجیتال افزایش می یابد (هر چند این هزینه شامل تبلیغات PPC و سایر اشکال تبلیغاتی می شود).

برای مطالعه بیشتر: تبلیغات کلیکی چیست و چه مزایا و معایبی دارد؟

بازاریابان دیجیتال از مرگ تبلیغات سنتی سود می برند.

هدف بازاریابان دیجیتال از گفتن اینکه تبلیغات سنتی در حال مرگ است، به دست آوردن سهم بازار بیشتر می باشد.

پیش بینی های مرگ تبلیغات موضوع جدیدی نیست. مردم از سال ۱۹۹۴ (و شاید حتی قبل از آن) پایان تبلیغات سنتی را پیش بینی می کردند.

بسیاری از پیش بینی های اینچنینی برای پایان جهان، هرگز اتفاق نیفتادند حداقل به طور مطلق.

پس چه نتیجه ای می توانیم از این موضوع بگیرم؟

سیر تکامل

تا جاییکه که من می دانم، تعاریف و متغیرها برای نتیجه گیری قطعی در مورد مرگ تبلیغات

و یا حتی آنچه که مرگ تبلیغات با آن شروع می شود،بسیار مبهم هستند.

با این حال، می دانم که هزینه های تبلیغات سنتی و اثربخشی آن ها در یک مسیر نزولی به ظاهر بی پایان است.

من فکر می کنم تبلیغات سنتی به جای مردن، در حال تکامل است.

درست همانند تکامل آرام و تدریجی گونه های دایناسور به گونه های پرنده مانند، تبلیغات سنتی

به جای یک شبه از بین رفتن، به یک ترکیب جدید یا زمینه جدید تبدیل می شوند.

بازاریابی به طور مداوم در حال تکامل است و این تکامل آنقدر آرام است که به سختی می توانیم آن را درک کنیم.

اما روند کلی برای ما در داده های تاریخی و کنونی قابل درک است؛

رشد تبلیغات سنتی، در قالب فعلی و پیشین خود، در سال های آینده تقریبا اجتناب ناپذیر است.

اما نوآوری های جدید ممکن است آنها را به رسانه متمرکز تر و موثرتری منتقل کند.